۱۳۸۹ شهریور ۹, سهشنبه
۱۳۸۹ شهریور ۳, چهارشنبه
۱۳۸۹ شهریور ۲, سهشنبه
منم باهات میمونم
یکاره بلند شده بود اومده بود می گفت: "باید تمومش کنیم. اگه ادامه بدیم اذیت می شیم. من دیگه نمی تونم تحمل کنم."
گفتم: "ولی ما دیشب سکس داشتیم، همش می خندیدیم. چی شد یه دفه؟"
گفت: "تو... نمیدونم... تو دیوونه ای."
سیگارش رو توی باقیمانده شیر تو لیوان خاموش کرد و رفت.
۱۳۸۹ شهریور ۱, دوشنبه
تنوع
اگه خدایی هم هست زیاد با من حال نمیکنه.
تا دو هفته پیش از روزمرگی ناله می کردم، حالا از درد بعد از جراحی. گفتم تنوع خوبه ولی نه این مدلش.
تا دو هفته پیش از روزمرگی ناله می کردم، حالا از درد بعد از جراحی. گفتم تنوع خوبه ولی نه این مدلش.
اشتراک در:
پستها (Atom)